۴ فصل رو با هم دیدیم.
تابستون بود:عشقمون میدونی چجوری بود؟
مثل گیلاسهایی که بچگیام گوشوارشون میکردم.
پاییز شد:سخت گذشت.خوب میدونی چرا...
فقط خش خش برگا عشقمون شد.صدای کلاغا وقتی غروب میشد....
زمستون اومد:
وقتی وایسادم سر کوچه مثل یه تیکه برف افتاد پشت یقه ام...اول تکون خوردم بعد بلند خندیدم سعی کردم از توو پشتم درش بیارم اما تا اومدم بجنبم آب شد...
بهار اومده:عشقمون مثل شکوفه های سپید نارنج حیاطتون شده که پشت برگای سبز قایم شده...
پ.ن۱:دوست دارم.مرسی که هستی...
پ.ن۲:عکس شکوفه های حیاطشونه ها! دیدی چه نازن؟!
این اولین ۴ فصلمون بود....
هیچ می دانستی دل تو کنج دلم زندانیست؟
من برایش قفسی ساخته ام
قفس دل را رنگ زدیم.
هر دو زندانی و زندانبانیم...
ماهى قرمز دل تنها بود
تنگ دل هم جا داشت...
هوس ماهى دیگر در سر...
ماهى قرمزى از ماهى من تنها تر...
یار هم خانه ى ماهى شده است...
تنگ دل تنگ شده ...
دلمان با هم یکرنگ شده...
حالا می فهمم که چرا می گویند:
دل من تنگ شده ...
امسال افتضاح سال رو تحویل کردن.نمیدونم چه دشمنی با نوروز دارن.نه توپ سال نو رو زدن نه صدای نقاره های تووی تصویر شبکه ۱ میومد.و نه اون آهنگ سنتی و معروفی که نشون دهنده ی سال نو بود رو گذاشتن.
این موضوع همه رو عصبانی کرد.من که خیلی حرص خوردم.اینم از شروع افتضاح سال جدید نمیدونم چرا اینطوری رفتار میکنن اما میدونم با تمام این دشمنی هایی که اینا با نوروز دارن این سنت ملی از یاد من و امثال من نمیره حالا از حرص بترکن.
اینم از اواین پست سال جدیدم.