سلام خوبقی؟ کار خیلی زیبایی بود. مخصوصا جابجایی که بین عناصر و افعالشون در بند اول انجام شده بود. خیلی خوب بود. و از در ادامه ی شعر هم خوب کار کشیده شده بود
تو که تازگی گفتی از بارون خوشت نمی یاد اما بارون هم خوبه به شرطی که آدم رو به یاد بدهکاریاش نندازه ! در ضمن عینک آفتابی هم به قیافت میاد. میگی نه ؟ از من بپرس
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
منم از خشکی و گرما خستم ،تاول زدم ،گر گرفتم . الان از عروسی برگشتم چه قد شادیه آدمارو دوست دارم .راستی شعر مال خودم بود از پستو کشیدمش بیرون واست
پاهات چن وقت دیگه به بوت های زمستونی عادت میکنن! یکم دیگه صبر کن...!
سلام
خوبقی؟
کار خیلی زیبایی بود. مخصوصا جابجایی که بین عناصر و افعالشون در بند اول انجام شده بود. خیلی خوب بود.
و از در ادامه ی شعر هم خوب کار کشیده شده بود
اگر اهواز بودی چه کار می کردی
اون قدر به آفتاب عادت کردم که دیگه حتی امید دیدن لکه ابری هم ندارم
دلم چای می خواهد با طعم وعطر لیمو
گاهی اوقات اینقدر از بارون متنفر میشم که حتی نمی تونم حد و اندازه ای براش در نظر بگیرم مخصوصا بارونای تابستونی.
ولی خب
بارون رو دوست دارم هنوز
هیچوقت از چتر خوشم نیومده همیشه بدون چتر زیر بارون رفتم،اینجوری حالش بیشتره.
سلام دوست خواستنی
ممنون که یادم میندازی به یادمی
حس من هم حس جدید و غیر هم جنسی با حست نبود وقتی این مطلب تو و مطلب خودم رو یک بار دیگه خوندم...
بعضی واژه ها بعضی وقتا تو گلوی ماها گره میخوره
خوب میدونی چیو میگم....
یا علی
تو که تازگی گفتی از بارون خوشت نمی یاد اما بارون هم خوبه به شرطی که آدم رو به یاد بدهکاریاش نندازه ! در ضمن عینک آفتابی هم به قیافت میاد. میگی نه ؟ از من بپرس