نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

آینه

آینه

که با سردی خودش را نشان میدهد 

در عجبم اگر چه او نمیفهمد سرخی گونه هایم کجا رفته... 

من و مرغم

مرغ من یک پا داره 

این حرف توئه 

اما شاید این توئی که هر وقت پاها به نفعته اونارو میبینی... 

حسرت یه زندگی ساده چیزی نیست که 

فقط آرزوی من یه پا باشه... 

شاید وقتی مطمئن بشی 

که میخوای اون پای دیگه ی من باشی 

من به یه پا داشتن عادت کرده باشم.

 

این وطن فروش های ج...ده که اومدن توی خیابون 

اونم روز عاشورا... 

دلت می خواد بدونی چقدر دلم می خواست جای اونا باشم؟ 

 

تو راست میگی 

من و مرغم هر دو یه پا داریم...