نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

باورم کن

بذار حالا که می خواد تموم شه همه ی دنیایی که با هم داشتیم خراب نشه...

شاید یه مدت جدایی باعث بشه باز هم به هم برگردیم.میدونم من جدایی خواستم.میدونم ازم خیلی ناراحتی و به قول خودت هرگز نمی بخشیم...

من ازت طلب بخشش نمیکنم چون میدونم نمی بخشی...حق توئه

اما

در حقم بی انصافی نکن.این جدایی یه شمشیر دولبه است...

بهم گفتی من بلوف زدم اما این واقعیت نداره..اگه دوست نداشتم نمیومدم که....

دوست دارم آروم بشی.میدونم که میتونی...

به قول خودت به آدمی که جدایی بخواد اعتمادی واسه آینده نیست پس دیگه ازم عصبانی و ناراحت نباش چون چیزی رو از دست ندادی که ارزشمند باشه...

فقط می خوام یه مدت تنها باشم.می خوام خودمو بشناسم.می خوام ببینم چی می خوام...

حال من خوب است

مانند گل

در چنگ چنگیز مغول



پی نوشت:این تلخترین لیموی اینجاست...واسه یه لیموی خیلی تلخ کسی نظر نمیده