نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

آینه

آینه

که با سردی خودش را نشان میدهد 

در عجبم اگر چه او نمیفهمد سرخی گونه هایم کجا رفته... 

نظرات 8 + ارسال نظر
شاپرک دل شنبه 26 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:33 ب.ظ http://shaparakedel.blogfa.com/

....!!!
چی بگم؟!!!

مهدی دوشنبه 28 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:28 ب.ظ http://pejvak-man.blogfa.com

سلام
مثله اینکه یکم دیر اومد.
خوشم نیومد. نمیدونم چرا! شاید خیلی شخصی بود. هیچی ازش نفهمیدم

آدرینا پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:52 ب.ظ

با عشق و بر عکس ..... به روزم .

مهدی جمعه 9 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 01:27 ب.ظ http://pejvak-man.blogfa.com

سلام
باد که میشود. سرد میشود و تو میروی
سرخی گرمای آغوشت گلی مشود بر گونه های من

احسان شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:53 ب.ظ http://btab.blogsky.com

سلام
من هنوز زنده ام.....
ولی مثل این که شما نیستی

بابک پنج‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ

احیانا شما تو هزاره ی بعدی ظهور می کنی؟
کجایی تو لیمویی؟

آدرینا دوشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:27 ب.ظ http://adrina.blogsky.com/

دارم می رم سفر باز.... تو که عجیب کم پیدایی...این رسمش نیست

فرید پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ب.ظ http://www.no1else.blogsky.com

سلام و خسته نباشین
وبلاگ خوبی دارین ساده و به رنگ آبی رویا ها
من شما رو لینک کردم
اگه دوست داشتین ما رو هم لینک کنین
بازم ممنونم
یکی مثل هیچکس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد