نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

نوشته های لیمویی

...می خوام لیمویی بنویسم هم ترش و ملس هم شیرین که وقتی می مونه تلخ میشه

تهوع

 

زندگی را بالا می آورم  

کاش میتوانستم رنگین کمان را بالا بیاورم 

خیسی چشمانم بعد از بالا آوردن

یک مشت آب خنک...  

دهان نقاشی ام را پاک خواهم کرد.

دیگر زندگی را نخواهم چشید... 

نظرات 6 + ارسال نظر
مهدی شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:46 ب.ظ http://pejvak-man.blogfa.com

سلام شاپرک جان
خوبی؟
چی شده در عرض دو روز دوتا پست زدی!
تهوع و بالا آوردن خیلی خوب. بود. مثله اینکه بعد از اون کار بدون شرح خودم باید کارهای استفراغی زیاد دیگه ای رو بشنوم و بخونم. زیبا بود
پست قبلی هم خوندم. جدا سخته

سلام...
روحیه ام در تلاطمه دلیل نوشتن پست های پشت سر هم اینه.
کدوم کار بدون شرح؟ مگه تو چیکار کردی؟

احسان یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:58 ق.ظ http://btab.blogsky.com

ای بابا
نبینم زندگی بالا میاری
مگه یادت نیست
برای رسیدن به شادی
وقتی همه راهها را گم می کنم
می روم در پی رد لبخندها


خودنویس یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ب.ظ http://fountain-pen.blogfa.com

کلی خوشم اومد از این شعر...

منحنی شور یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ب.ظ http://monhanishor.blogsky.com

چه استفراغ ـ قشنگی ..

بابک سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ب.ظ http://anaesthesia.blogsky.com

یه بدبختی که دارم اینه که دچار مرض ریفلاکسم. این زندگی نکبت یه دفعه بالا نمیاد خیالم رو راحت کنه فقط داره منو می سوزونه.
یاده این تعریف از زندگی افتادم:
زندگی آب نمکی است روحی که از فساد تن جلوگیری می کند و ما گرچه هر روز گفتار از دست رفتن آنیم با این حال وقتی از دست می رود چیزی کم نمی شود.

مسافر راه دور شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:53 ق.ظ http://.......com

ای بابا همه افتادن یاد تهوع چرا ؟ این نظرای قبل منو بخون انگار یادشون اومده حس تهوع هم داره آدم !!
من از بس گفتم آروم باش و ... بعضی وقتا خودم بیشتر دلشوره می گیرم پس یادت باشه آروم بودن تو آروم بودنه یکی دیگه رو هم داره. حالا خودت حدس بزن اون کیه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد